کد خبر 919713
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۱
رمان مستوری - صادق کرمیار - کراپ‌شده

کرمیار در این رمان به پشت پرده جریان­های اقتصادی نقب زده است و سعی کرده­ است پرده «مستوری» را از مافیای اقتصادی ایران بردارد.

به گزارش مشرق، جدیدترین رمان صادق کرمیار نویسنده مشهور ایرانی در آستانه چاپ سوم قرار گرفت. رمان جدید کرمیار، عاشقانه ­ای است عدالت­خواهانه که در پی کشف رمز اتفاقات پشت پرده اقتصاد ایران است. سیامک خسروی، مدیرعامل یک شرکت واردکننده است که ناگهان با بازداشت پدرش که رئیس یکی از بزرگ‌ترین هولدینگ­های اقتصادی است مواجه می‌شود.

بیشتر بخوانیم:

از شهید زین‌الدین تا هلدینگ قاف!

سرک کشیدن نویسندگان به محافل سری

مستوریِ «کرمیار» فراگیر شد + عکس

کرمیار در این رمان به پشت پرده جریان­های اقتصادی نقب زده است و سعی کرده­ است پرده «مستوری» را از مافیای اقتصادی ایران بردارد. سیامک، سپیده، حاج آقا خجسته، فرشید، غزاله و دکتر خسروی شخصیتهای اصلی رمان هستند. سیامک که درگیر ماجرای بازداشت پدرش شده است با مسئله مهمتری نیز گریبان گیر می‌شود. خجسته، دوست صمیمی پدرش به او میگوید او فرزند واقعی آنان نیست. سخن او همچون پتکی سنگین به سرش میخورد و او به همراه نامزدش سپیده درگیر ماجراهایی پیچیده­تر می‌شود.

صادق کرمیار که پیش از این رمان­های دیگری همچون حریم، دشت­های سوزان و غنیمت را نیز به نگارش درآورده است. رهبری نیز بر رمان معروف او نامیرا تقریظ نوشته بودند و بیش از پیش باعث توجه مخاطبان ایرانی به آثار او شده بودند.

نویسنده رمان نامیرا، در اثر تازه­اش بر مسئله تولید ملی تمرکز کرده است. جهاد اقتصادی کلیدواژه اصلی رمان او است. ماجراها از دل یکی از اتوبانهای تهران به گذشته فلاش­بک می خورد و روایتی تاریخی از ماجرای این خانواده متمول و ثروتمند برای مخاطب روایت میکند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

پیمان جان! به نظرم وقتش کم­کم دیگر وقتش است، برایش آستین بالا بزنی تا دیگران برایش آستین بالا نزنند. می­دانی که این روزها همه تو کار آستین بالا زدن برای بچه­های مردم هستند.

اختیاردارید، حاج آقا ما که بدون اجازه حضرت­عالی، هم‌چین جسارت­هایی نمی­کنیم. الآن هم اگر اجازه بدهید، بنده جسارت میکنم و به مبارکی ورود حضرت­عالی به کلبه حقیر به لفظ مبارک که فرمودید، صبیه­ی محترمه به فکر جای دنجی برای انجام پروژه­شان هستند، این ناقابل را به عنوان تحفه و زیر لفظی ناچیز به نام ایشان کنم.

سیامک جوری برگشت و به خسروی نگاه کرد که ابهری هم متوجه شد.

من چرا اجازه بدهم؟ لیداجان خودشان باید اجازه بدهد! دیگر به قاعده­ی قدیم نیست که پدر مادرها خودشان ببرند و بدوزند، بچه­ها هم نظر دارند مع‌الأسف. حالا فرمودید، اینجا چند متر است؟

سه هزار متر ناقابل. البته ساختمانش دیگر کلنگی شده، ان­شاءالله سر فرصت می­کوبیم و یک ساختمان مدرن می­سازیم، برایشان.

سیامک فکر کرد این حرف بیش­تر در جلسه خواستگاری کاربرد دارد. خسروی نگران واکنش او بود.

پسرجان از وقتی رسیدیم، مادرت بی­خبر مانده، نمی‌خواهی زنگی به­اش بزنی، خیالش راحت شود؟

سیامک از همان ابتدا، منتظر فرصتی بود تا جلسه را ترک کند که حالا به دست آورده بود.»

رمان مستوری در ۳۷۲ صفحه و مبلغ ۲۴۰۰۰ تومان روی پیش­خوان کتاب­فروشی­های معتبر و همچنین سایت نشر جمکران قابل تهیه است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس